سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی علل سیاست خارجی مداراگرایانه ایالات متحده آمریکا در قبال س

شنبه 95/2/18
2:31 صبح
نفیسه زاهدی
امروزه کشوره آمریکا داعیه حقوق بشر در دنیا سر می دهد ولی در مواجه با برخی از کشور ها همانند عربستان که مبانی حقوق بشر را در بعد داخلی خودر ا بصورت تجاوز به حقوق زنان از قبیل عدم حق رانندگی و گذاشتن شرایط بسیار سخت جهت اشتغال ،غیره و همچنین سرکوب اقلیت های قومی مذهبی و عدم توجه به آزادی بیان وضعیت مهاجران که بصورت آشکار مشاهده می گردد و همچنین د
دسته بندی علوم سیاسی
بازدید ها 0
فرمت فایل docx
حجم فایل 402 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 177
بررسی علل سیاست خارجی مداراگرایانه ایالات متحده آمریکا در قبال سیاست حقوق بشر عربستان سعودی 2001_2014

فروشنده فایل

کد کاربری 1343
کاربر

امروزه کشور آمریکا داعیه حقوق بشر در دنیا سر می دهد و با توجه به اینکه خواستاری برقراری دموکراسی و آزادی و رعایت همه جانبه مبانی حقوق بشر در جهان است و این روند را در جهت بهبود منافع خود میدانند که برگرفته از ایدئولوژی آرمان گرایی است و بر این عقیده است که کشور های دموکراتیک بیشتر و بهتر می توانند ایالات متحده را در مسیر دستیابی به اهداف خود یاری کنند ولی مشاهده میشود ایالات متحده در مواجه با برخی از کشورها که حقوق بشر را در بعد خارجی و داخلی نقض میکنند سیاست دوگانه ای در پیش گرفته است .اما مسئله ایجاد شده برای پژوهش کننده سیاست مداراگرایانه آمریکا در برابر عربستان است. زیرا عربستان حقوق بشر را در بعد داخلی با تجاوز به حقوق زنان ،سرکوب اقلیت های قومی مذهبی ،عدم توجه به آزادی بیان سیاسی ،اجنماعی،که بصورا آشکار مشاهده می شود و همچنین در سطح منطقه ای و فرا منطقه ای که با حمایت از گسترش تروریسم بصورت مستقیم و غیر مستقیم در سوریه ،لبنان، و عراق عملا" نشان داده اند که به هیچ عنوان به اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیستند و بصورت سیستماتیک نقض می کنند ،خصوصا بعد از واقعه 11 سپتامبر که نقش محوری و ایدئولوژیکی عربستان سعودی رادر تروریسم بین المللی آشکار نمود،که انتظار میرفت روابط بین این دوکشور با بحران روبه رو شود ولی موجب پیوند اتحاد این دو کشور گردید.و مشاهده میگردد که تا به امروز عربستان سعودی مورد حمایت آمریکا بوده .این مطالعه درصدد است علت و چرایی این سیاست خارجی دوگانه ایالات متحده آمریکا را بررسی کند که آیا واقعا آمریکا صادقانه قبول دارد که آزادی و دموکراسی در آمریکا وابسته به آزادی و دمکراسی جهان است ،که اگر بر این اعتقاد است چرا تا به امروز روند اصلاح و تجدید سازمان به کاخ عربستان نرسیده ؟و اگر اعتقادی ندارد چگونه میخواهد این سیاست دوگانه خود را توضیح دهد؟



تحولات سیاست خارجی خاورمیانه ای روسیه بعد از جنگ سرد

شنبه 95/2/18
2:31 صبح
نفیسه زاهدی
سیاست خارجی روسیه در دوران پس از جنگ سرد تحولات عمده ای را گذرانده است ؛ از سیاست غرب گرایانه تا دوران نگاه به شرق و اوراسیاگرایی مبتنی بر الزامات ژئوپولیتیک تا سیاست خارجی که محصول و آمیزه ای از این دو رویکرد بود که در دوران پوتین دنبال شده است و تبعا تاثیرات خاص خود را بر روابط روسیه با خاورمیانه داشته اند
دسته بندی علوم سیاسی
بازدید ها 0
فرمت فایل docx
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
تحولات سیاست خارجی خاورمیانه ای روسیه بعد از جنگ سرد

فروشنده فایل

کد کاربری 1343
کاربر

درحالیکه در فضای دو قطبی دوران جنگ سرد ، رقابت و خصومت و نفی کامل ایدئولوژیک میان غرب و شوروی حاکم بود ، نخبگانی که بلافاصله بعد از جنگ سرد روی کار آمدند نگرشی کاملا غرب گرایانه داشتند. البته این نگرش درسیاست خارجی روسیه به دلیل محدودیت ها و ناکارآمدی هایی که داشت نتوانست برای دوره ای طولانی دوام بیاورد. گرایش غرب گرایانه در سیاست خارجی روسیه ریشه در تاریخ این کشور دارد. از دوران پتر کبیر که اصلاحات به سبک غربی در روسیه شروع شد ، برخی از سیاستمداران و روشنفکران روش نجات کشور خود را در مسیر نزدیکی فزاینده به غرب (اروپا) و توسعه سبک ها و رویه های غربی در همه شئون زندگی غربی می دانستند. زاپادنیکی یا غرب گرایان از قرن نوزدهم هواداران بیشتری یافتند، آنها در پی تحقق ارزش های غربی در روسیه برآمدند. از دیدگاه این گروه ، راه پیشرفت روسیه و رهایی آن از عقب ماندگی در گسترش ارتباط روز افزون با غرب ویکپارچه شدن در آن بود. در پایان قرن بیستم و در دوران پس از استقلال روسیه نیز دموکرات ها و طرفداران نظام اقتصاد بازاری ادامه دهندگان این مشی به شمار می آیند.(کولایی،1374: 76)

تلاشهای آندره کوزیروف[1] وزیر امور خارجه روسیه در این راستا قابل تحلیل می باشد. کوزیروف در دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی همکاری را برای روسیه و آمریکا به عنوان یک ضرورت بی بدیل مورد توجه قرار داد. او با تأکید بر الزامات و تعهدات دموکراتیک مشترک میان دو کشور منافع ملی هر دو را از این طریق تحقق یافته خواند. به نظر کوزیروف تاریخ فرصتی استثنایی در اختیار روسیه و آمریکا قرار داد تا فارغ از گرایشهای برتری طلبانه و تحمیل اولویتهای آنان بر دیگر کشورها در این مسیر حرکت کنند. کوزیروف این روند را ناقض اهداف و کوششهای رهبران مجتمع های صنعتی- نظامی در هر دو کشور دانست. از دیدگاه وزیر امور خارجه روسیه، کمونیستهای این کشور همراه با گروههای ملی گرای افراطی نیز از مخالفان همکاری روسیه و امریکا در جهان پس از جنگ سرد به شمار می آیند. او سیاست خارجی هوادار غرب و عمدتاً امریکا را بازتاب تأثیر افکار عمومی روسیه در آن خواند، ولی در همان حال بر استقلال و خوداتکایی سیاستهای روسیه تأکید نمود. کوزیروف جهان پس از نظام دوقطبی را به رانندة اتومبیلی تشبیه کرد که نه مقصد خود را می داند و نه نقشه ای برای رسیدن به آن دارد. از نقطه نظر او جهان دارای فرصتهای چشمگیری نیز برای رشد اقتصادی و سیاسی است، ولی در همان حال امکان بروز کشمکش و آشوبهای گسترده نیز فراهم می باشد. او با متعهد دانستن روسیه به هنجارهای سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری اروپا ، خواستار پذیرش روسیه در گروه هفت کشور صنعتی جهان (G7) و تبدیل آن به هشت کشور صنعتی جهان(G8) بود. او هشدار داد چنانچه برنامه مشارکت برای صلح بیانگر گرایشهای ناتو محور باشد با فشار ملی گرایان به دولت روسیه مواجه خواهد شد. کوزیروف خواستار رفع برداشتهای مبتنی بر سوءظن در تحلیل رفتار سیاست خارجی کشور خود گردید. به این ترتیب وزیر امور خارجه روسیه به عنوان یکی از چهره های برجستة هوادار سیاست خارجی غرب گرایانه در این کشور تلاش کرد با ارائه سیمای یک روسیه دموکراتیک و قانون مدار غرب را به شریک ساختن آن در تنظیم و تدوین سیاستهای بین المللی تشویق نماید


[1] - Andre Kvzyrvf



تمامی حقوق این وب سایت متعلق به گدای معرفت و صداقت است. || طراح قالب avazak.ir